معنی بی شرمی و بی حیایی

لغت نامه دهخدا

شرمی

شرمی. [ش َ] (اِخ) قزوینی. یا شرقی قزوینی. از گویندگان قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری قمری و به سال 1003 هَ. ق. زنده بود و سمت خیاطی شاه عباس اول را داشته است. بیت زیر از اوست:
به جستجوی تو شرمنده گشته ام همه جا
ز بس که سرزده رفتم به منزل همه کس.
(از قاموس الاعلام ترکی) (فرهنگ سخنوران).
رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.

شرمی. [ش َ] (ص نسبی) شرمنده. شرمناک. شرمسار. (از آنندراج). شرمگین. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مترادفات این کلمه شود.


بی شرمی

بی شرمی. [ش َ] (حامص مرکب) بی حیایی. بی آزرمی. (ناظم الاطباء). وقاحت. سخت رویی. سترگی.بی حیایی. پررویی. شوخی. صفاقت. بی عفتی:
چو کژی کند مرد بیچاره خوان
چو بیشرمی آرد ستمکاره خوان.
فردوسی.
برآشفت و سودابه را پیش خواند
گذشته سخنها بدو بازراند
که بی شرمی و بد بسی کرده ای
فراوان دل من بیازرده ای.
فردوسی.
این چه بی شرمی و بی باکی و بیدادگریست.
منوچهری.
شوم با آن صنم بهتر بکوشم
ز بی شرمی یکی خفتان بپوشم.
(ویس و رامین، ص 102).
بسیار جای بود که بی شرمی باید کردن تا غرض حاصل شود. (منتخب قابوسنامه ص 38).
بکوی شوخی و بی شرمی و بداندیشی
اگر بدانی من نیک چستم و چالاک. سوزنی.
چه بی شرمی نمود آن ناخداترس
چو زن گفتی کجا شرم و کجا ترس.
نظامی.
ز بی شرمی کسی کو شوخ دیده ست
چو نرگس با کلاه زر کشیده ست.
نظامی.
کار مردان روشنی و گرمی است
کار دونان حیله و بی شرمی است.
مولوی.
میزنم لاف از رجولیت ز بی شرمی ولیک
نفس خود را کرده فاجر چون زن هندی منم.
سعدی.
شنیدم کان مخالف طبع بدخوی
به بی شرمی بگردانید ازو روی.
سعدی.
که دانا را به بی شرمی بینداخت.
سعدی.


دش شرمی

دش شرمی. [دُ ش َ] (حامص مرکب) بی حیائی. (یادداشت مرحوم دهخدا): هنر و مردانگی به ستمگری و دش شرمی و دروغ و بیدادی به خویش بستن نتوان. (کارنامه ٔ اردشیر ترجمه ٔ صادق هدایت ص 9).

واژه پیشنهادی

بی شرمی و بی حیایی

گستاخ رویی


بی شرمی

خیرگی

وقاحت


گستاخی و بی شرمی

پرده دَری

حل جدول

بی شرمی و بی حیایی

پررویی


بی شرمی

وجاحت


بی شرمی و گستاخی

وقاحت، خیرگی


امین حیایی

امین حیایی ۱۹ خرداد سال ۱۳۴۹ در قیطریه تهران متولد شد. امین مادرش معلم است و پدرش شغل آزاد دارد و فرزند بزرگ خانواده است. همسر او نیلوفر خوش خلق که او نیز بازیگر است و دارای یک پسر به نام دارا حیایی می‌باشد. وی در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر پرداخت و پس از گرفتن دیپلم، ضمن خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی - سیاسی نیروی هوایی فعالیتش را آغاز کرد. وی در سال 1370 بازیگر یک تئاتر کودکان به کارگردانی ثریا قاسمی بود و در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بازیگر نقش دوم برای فیلم براده‌های خورشید شد.حیایی خیلی تلاش کرد تا بتواند به عنوان بازیگر نقش اول در فیلم‌های سینمایی بازی کند. در اولین نقش آفرینی‌اش به عنوان بازیگر نقش اول در فیلم سیب سرخ حوا چندان موفق نبود. در سال 1381، 6 فیلم با بازی او در سینماهای تهران به روی پرده رفت که برای خود رکوردی محسوب می‌شود. بازی‌های متفاوت او در سال 1382 و 1383 نام او را به عنوان یک بازیگر توانا سر زبان‌ها انداخت تا جایی که او به عنوان یکی از دو بازیگر برگزیده سال برای بازی در فیلم دختر ایرونی از جشن سالیانه ماهنامه دنیای تصویر تندیس حافظ دریافت کرد.

برخی از آثار هنری امین حیایی:
دارکوب، 1396
شعله ور، 1395
آتیش بازی، 1392
اخراجی ها3، 1389
پوپک و مش ماشالا، 1388
زن‌ها فرشته‌اند، اخراجی ها2 1387
چه کسی امیر را کشت؟، 1385
اخراجی‌ها، 1385
مهمان، ۱۳۸۵
شام عروسی، ۱۳۸۴
کما، ۱۳۸۲
تب، ۱۳۸۲
زیر آواز باران، ۱۳۸۱
عروس خوش قدم، ۱۳۸۱
رز زرد، ۱۳۸۱
اثیری، ۱۳۸۰
مزاحم، ۱۳۸۰
مانی و ندا، ۱۳۸۰
همسایه‌ها، ۱۳۷۹
مونس، ۱۳۷۸
علف‌های هرز، ۱۳۷۸
سیب سرخ حوا، ۱۳۷۸
دست‌های آلوده، ۱۳۷۸
روزگار جوانی، 1377

از بازیگران سریال خوب بد زشت

فرهنگ فارسی هوشیار

شرمی

خجلت شرمساری شرمندگی.

فارسی به عربی

بی شرمی

بذایه، نحاس

معادل ابجد

بی شرمی و بی حیایی

619

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری